.
درباره ما
آخرین مطالب
آمار وب سایت

شعر و دل نوشته های عاشقانه برای مادر, شعر کوتاه مادر

نوشته و شعر عاشقانه مادر

نوشته و شعر عاشقانه مادر

مادر، ای پرواز نرم قاصدک

مادر، ای معنای عشق شاپرک

ای تمام ناله هایت بی صدا

مادر ای زیباترین شعر خدا…

نوشته و شعر عاشقانه مادر

مادرم…

پیامبری بود با زنبیلی پر از معجزه هرگز

یادم نمی رود در اولین سوزِ زمستانی ، النگویش را به بخاری تبدیل کرد …

نوشته و شعر عاشقانه مادر

مادرم فرشته است
ولی هيچوقت نديدم پرواز کند؛
زيرا به پايش
من را بسته بود،
برادرم را
پدرم را
و همه ی زندگيش را…

نوشته و شعر عاشقانه مادر

نوشته و شعر عاشقانه مادر

آغوش تو
تنها جای امن این دنیاست
دور زخم ها و درد ها…

نوشته و شعر عاشقانه مادر

یادت هست مادر
اسم قاشق را گذاشتی قطار، هواپیما ، کشتی!!!
تا یک لقمه بیشتر بخورم
یادت هست؟؟ شدی خلبان ، ملوان ، لوکوموتیوران!!!
میگفتی بخور تا بزرگ شی.
آقا شیره بشی ،
و من عادت کرده بودم هر چیز را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم ،
حتی” بغض هایم ” را…

نوشته و شعر عاشقانه مادر

نوشته و شعر عاشقانه مادر

مادرم می گوید

جای دخترت پسر آورده بودی اگر
بی گمان
نسل گونه های خیس مان
منقرض می شد…

نوشته و شعر عاشقانه مادر

مادرم مرا ببخش
اگر روزی بی حوصله بودم
اگر روزی بی اعتنا بودم
بداخلاقی هایم را جدی نگیر
من بدون تو هیچم…

نوشته و شعر عاشقانه مادر

نوشته و شعر عاشقانه مادر

وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یک آرزو می‌کردم.

مثلاً آرزو می‌کردم برایم اسباب بازی بخرد؛ می‌گفت «می‌خرم به شرط اینکه بخوابی.» یا آرزو می‌کردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ می‌گفت «می‌برمت به شرط اینکه بخوابی.» یک شب پرسیدم «اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم می‌رسم؟» گفت «می‌رسی به شرط اینکه بخوابی.» هر شب با خوشحالی می‌خوابیدم. اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند.

دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید «هنوز هم شب‌ها قبل از خواب به آرزوهایت فکر می‌کنی؟» گفتم «شب‌ها نمی‌خوابم.» گفت «مگر چه آرزویی داری؟» گفتم «تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.» گفت «سعی خودم را می‌کنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی.

نوشته و شعر عاشقانه مادر

لاف عشق می زنی

و رنگ چشمهای مادرت را فراموش کرده ای!

آنکه از عشق گفت و مادرش را نشناخت!به عشقش شک کن!!!

نوشته و شعر عاشقانه مادر

نوشته و شعر عاشقانه مادر

وقتی قهرمان جام حذفى شديم،
مادرم از آرژانتين به من زنگ زد كه تبريك بگه،من بهش گفتم الان توى
جشن قهرمانى هستيم وقطع كردم
وقتى چند ساعت بعد بهش زنگ زدم
اون ديگه زنده نبود.

نوشته و شعر عاشقانه مادر

هیچ عشقی

هر چقدر هم عمیق باشد

نمیتواند با احساسات “مادرانه “

برابری کند…

نوشته و شعر عاشقانه مادر

نوشته و شعر عاشقانه مادر

بهش گفتن مادر هیئت مردونه اس،

گفت به جای پسر شهیدم اومدم…

شعر عاشقانه مادر

نوشته و شعر عاشقانه مادر

http://parlin.ir/wrote-a-love-poem-mother.html

 





:: بازدید از این مطلب : 488
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : تینا وب مرجع سرگرمی, عکس, اخبار,بیوگرافی
ت : جمعه 4 فروردين 1396
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی